جادوی موزیکال نور ستاره: فستیوال موسیقی گوموشلوک
در بدروم، ماری کوگین در جشنواره بینالمللی موسیقی کلاسیک
گوموشلوک شرکت میکند و متوجه میشود که اگرچه این جشنواره به
ابعاد بزرگی رسیده است، اما جادو و هوس سالهای اولیه باقی مانده
است.
در سال ۲۰۰۳، ارن لوند اوغلو، که به تازگی از مدرسه موسیقی
و درام گیلدهال لندن فارغالتحصیل شده بود، جشنواره ای از کنسرت
ها و کارگاه های موسیقی را در گوشه هنری شبه جزیره بدروم،
گوموشلوک در نظر گرفت. لوند اوغلو و پیانیست مشهور جهان، گلسین
اونای، دیدگاه خود را به کلیسای بیزانسی ۲۵۰ ساله که در پشت
ایستگاه اتوبوس آن زمان در گوموشلوک قرار داشت، آوردند.
آن روزها را خوب به یاد میآورم. فکر میکنم در ابتدا به طور
تصادفی با جشنواره برخورد کردهام و نمیدانستم که در آن روزها
باید زودتر بیایید تا بتوانید روی حدود ۵۰ صندلی که در کلیسای
بلااستفاده و دوستداشتنی فشرده چیده شده بودند، بنشینم.
من و دوستم خودمان را دلداری دادیم که چند صندلی پلاستیکی بیرون
بالای دامنه تپه، گزینه بهتری نسبت به له شدن کفش در کلیسای قدیمی
گرم و تنگ است. موسیقی به سختی شنیده می شد زیرا از چند پنجره
کوچک باز کلیسا بیرون می آمد. با این حال، تصور محیط جادویی تر از
نشستن زیر ستاره ها سخت بود.
تسلی دیگر این بود که یک روح کارآفرین میزی را فراهم کرده بود که
روی آن شراب سفید گرم اما قابل نوشیدن در لیوان های پلاستیکی به
قیمت چند لیر ترکیه میفروخت. چند سال بعد، مشخص بود که جشنواره
موسیقی در حال رشد است – دوربینی در کلیسا مونتاژ شده بود تا
تجربه ای دیداری و شنیدنی برای ما دیربازان همیشگی باشد، اما
همچنان به صندلی های پلاستیکی بیرون اکتفا شده بود.
با این فکر که شرابفروش به دلیل قرار نداشتن دوربین به درستی به
تولید ویدئو رسیده است، بازی میکردم: من کنسرت را شنیدم اما فقط
نیمی از پشت سر گلسین اونای را دیدم!
سال بعد، جشنواره تا ایجاد صحنهای تمام عیار پیش رفت که در خارج
از کلیسا در دامنه تپه برپا شد. به اندازه کافی بزرگ بود که
ارکستر سمفونیک مدارس لندن را با کنسرت و پیانویی که به اندازه
کافی طنین انداز بود تا فلک بالا را پر کند، در خود جای دهد.
چند صندلی پلاستیکی ردیف به ردیف چند برابر شد و همه پر شدند. با
خانم ترکی که کنارم نشسته بود گپ زدم. بنا به دلایلی او فکر کرد
که من ممکن است دوست گلسین اونای باشم و از او پرسید که آیا به
مهمانی های او در خانه او در کمبریج شایر جایی که او زندگی می کند
و با استاد ریاضیات از دانشگاه کمبریج ازدواج کرده است رفته ام یا
خیر. او کنجکاو شده بود که من یک زن انگلیسی هستم که در گوموشلوک
زندگی میکردم و من کنجکاو شدم که او یک بانوی ترک ساکن زعفران
والدن است، و به طور مکرر از خانه اونای بازدید میکرد، جایی که
نوازنده برای جمعآوری بودجه برای تعمیر سقف کلیسای محلی کنسرت
برگزار میکرد.
اکنون، جشنواره فراتر از کنسرت های کلاسیک و کارگاه های موسیقی
تکامل یافته است. آنها اکنون مفهومی از سودا – کومدا – تاستا را
ترویج میکنند که ترجمه آن روی آب – روی شن – روی سنگ است، مربوط
به مکانهای مختلف میزبان رویداد، مانند ساحل گوموشلوک، و همچنین
رپرتوار وسیع موسیقی آن شامل جاز میباشد.
“روی سنگ” به کنسرت های موسیقی کلاسیک اشاره دارد که به معدن سنگ
باستانی در کویونبابا، مکانی جذاب در چند ساحل پایینتر از
گوموشلوک حرکت می کنند. این معدن سنگی است که از سنگ آن برای
ساختن یکی از هفت عجایب باستانی جهان، مقبره هالیکارناسوس، نام
باستانی بدروم استفاده شده است.
امروزه جایگاهی مخصوص برای نشستن وجود دارد و پسزمینه صحنه،
دیوارهای باستانی نورانی معدن است. الکساندر مارکوف، عاشق روسی
پاگانینی، و همچنین گلسین اونای، در برنامه ای پر از بتهوون،
برامس و همچنین آهنگساز ترک، احمد عدنان سایگون، با بازخوانی
درخشان مارکوف از قطعاتی از پاگینیس کاپریس که اشک چشمانم را
درآورد، بسیار جذاب بود. احساس کردم که ما نه تنها به نوازنده گوش
می دهیم، بلکه جادوگری را می بینیم که یک سری طلسم ها را از
ویولون خود منتشر میکرد. تشابهی که قبلاً هرگز تجربه نکرده بودم.
در این کنسرت های فضای باز همیشه لحظه ای آرام وجود دارد. در یکی
از کنسرتهای اینچنینی هفته گذشته در تورگوتریس، یک سگ خیابانی در
حال قدم زدن در سراسر صحنه بود. در حال رد شدن از کنار نوازنده
ویولن سل کوارتت زهی در جریان مندلسون با گربه ای که از ردیف جلو
با نارضایتی نگاه می کند.
در گوموشلوک، لحظه خندهدار زمانی فرا رسید که گلسین اونای در
کنار پیانوی بزرگ کنسرتش نشسته بود و دستهایش بالای صفحهکلید
معلق بود و آماده بود تا شب شوپن خود را آغاز کند. ناگهان دستیار
صحنه تصمیم گرفت نوری را از گوشه ای از صحنه حذف کند. همانطور که
نور را بلند میکرد، اونای با یک نگاه «به نظر میرسید میتوانست
بکشد» او را خیره نگاه کرد، که او را از گوشهای از صحنه به
گوشهای دیگر دنبال کرد، جایی که او رفت. در حالی که تماشاگران
میخندیدند، او به بالا نگاه کرد و متوجه خیره شدن اونای شد. او
بلافاصله روی پاشنه های خود چرخید و نور را به نقطه اصلی خود
رساند. اونای به سمت پیانو برگشت و نوکتورن شروع شد.
این جشنواره مطمئناً از روزهای نوپای خود در ۱۵ سال پیش، زمانی که
مخاطبانش ۵۰ نفر و چند نفر شراب نوش سفید را تشکیل می دادند
بزرگتر شده است: ساکنان بدروم یا گردشگرانی که در ویلاهای مقصد مورد علاقه ترکیه اقامت می کنند. اما
همانطور که قبل از اینکه ارن برای جشن تولدش برود، سیگاری دزدکی
به اشتراک میگذاشتیم، به این فکر کردم که جشنواره بینالمللی
کلاسیک گوموشلوک ما هنوز چقدر محلی است، مملو از عجیب و غریب و
جذابیت. هیچ چیز واقعاً تغییر نکرده است جز اینکه موفقیت آن دوام
آورده و تکامل یافته است. واقعاً هنوز هم رویدادی محلی بین المللی
است.
دیدگاهتان را بنویسید