بهترین محله های ترکیه برای هیپسترها – بدروم
من بیست و یک ساله بودم و کمی ماجراجو بودم. وقتی تصمیم
گرفتم دنیا را کشف کنم، هیچ یک از خانواده یا دوستانم تعجب
نکردند. از لندن و هوای بد خسته شده بودم و برای دانشگاه آماده
نبودم. به عنوان یک مزیت، من طراح گرافیک هستم، بنابراین همیشه می
توانم کار کافی برای پرداخت هزینه سفر خود پیدا کنم. بنابراین، من
یک تور جهانی را آغاز کردم. من از ایتالیا شروع کردم زیرا همیشه
دوست داشتم از ایتالیا دیدن کنم. خوب بود و من از تور یونان نیز
لذت بردم.
وقتی وارد ترکیه شدم هنوز مقاصد زیادی در لیستم داشتم. فقط بگوییم
که آنها هنوز در یک لیست هستند. استانبول شگفت انگیز و واقعاً
بسیار بزرگ بود. اما، وقتی به بدروم نقل مکان کردم، احساس کردم که
در خانه هستم. این چهار سال پیش بود و من هنوز اینجا در بدروم
هستم و هیچ برنامه ای برای رفتن به جای دیگری ندارم، به جز زمانی
که چند روزی برای کاوش به بقیه ترکیه پرواز می کنم. موارد جالبی
در مورد کشوری وجود دارد که در دو قاره قرار دارد.
اگر نشنیده اید، ترک ها باید پذیراترین مردمی باشند که تا به حال
دیده ام. من توسط بسیاری از خانواده های ترک “پذیرفته شدم”، به
شام یا چای دعوت شده ام. با توجه به زندگی پرشتاب لندن، مدتی طول
کشید تا یاد بگیرم چگونه سرعت خود را به سرعت ترکی کاهش دهم، اما
به سرعت یاد گرفتم که از یک استراحت طولانی چای عصرگاهی با دوستان
لذت ببرم.
ترکیه نیز حال و هوای متفاوتی دارد. در حالی که بیشتر کشورهای
جهان سعی می کنند با قوانین و انتظارات زیادی سیاه و سفید عمل
کنند، ترکیه زمان بیشتری را در منطقه خاکستری می گذراند و به
تجارت، روابط و زندگی اجازه می دهد راه خود را پیدا کنند.
بدروم همانقدر لیبرال
است که من همیشه فکر می کردم پاریس است و مانند یک علف هرز در حال
رشد است. رشد جمعیت به معنای کسب و کارهای جدید و در حال رشد است
و این برای من موقعیت کاری زیادی ایجاد می کند. احتمالاً کارهای
من در مورد توسعه املاک بدروم، خانه های لوکس با کیفیت بدروم، هتل
های بوتیک، منوهای رستوران و موارد مشابه را خواهید دید.
وقتی به والدینم قیمت مسکن را در یکی از چندین بازدیدشان نشان
دادم، آنها نیز به سرعت عاشق شدند، حتی اگر فقط به این دلیل بود
که به قیمت املاک در لندن عادت داشتند. پدرم یک ساختمان کوچک چهار
کاندو خرید و من اولین مستأجر او بودم. من از اقلام کوچک نگهداری
مراقبت می کنم و آپارتمان های موجود را نشان می دهم، اما بیشتر
وقت دارم تا کاری را که می خواهم انجام دهم.
من احتمالاً بیشتر بهترین رستوران های غیر توریستی بدروم را هم در
آب و هم در شهر خورده ام. من اکنون یک یا دو چیز در مورد کباب و
بسیاری از غذاهای بومی دیگر میدانم.
اما، چیزی که واقعاً
خون من را به جریان می اندازد، زندگی شبانه است. تقریباً در هر
بلوک میخانه های کوچک وجود دارد و من اغلب در طول فصل فوتبال به
یکی از آنها سر می زنم. اما، این کلاب های شبانه هستند که بر شب
در بدروم حکومت می کنند. من دوستان زیادی دارم و اکثر آنها را
هنگام رقصیدن با موسیقی تکنو در هالیکارناس ملاقات کردم. این مکان
باید بزرگترین کلاب رقص در فضای باز جهان باشد و در آخر هفته ها
مملو از جمعیت است.
در طول تابستان، مهمانی به ساحل منتقل می شود. مورد علاقه شخصی من
ساحل بیانکا است. آنقدر شلوغ است که حدس میزنم مورد علاقه بسیاری
از افراد زیر ۳۰ سال بدروم باشد. حتی زمانی که در کلاب نیستم، در
تابستان عاشق ساحل هستم.
من مدام با افراد قبلی که در بدروم هستند و به دنبال املاک و
مستغلات برای خرید اجاره یا خانه دوم هستند، ملاقات می کنم. من
باید برخی از راه های ترکی را جذب کرده باشم زیرا اغلب می بینم که
به بازدید کنندگان کمک می کنم راه خود را پیدا کنند یا آنها را به
چای در یکی از باغ های چای بدروم دعوت می کنم. من به اندازه کافی
اینجا هستم تا بدانم گردشگران کجا نخواهند بود و چگونه بهترین های
بدروم را به مهمانان نشان دهم.
من همچنین به طبیعت لیبرال بدروم افتخار می کنم. بدروم علیرغم
ریشه های قدیمی و مذهبی اش، بدون توجه به سبک زندگی جوانان، به
طرز باورنکردنی بردبار و پذیرای جوانان است. این به این معنی نیست
که قوانینی وجود ندارد. اگر باور نمی کنید، سعی کنید یک دختر را
به یک قهوه خانه ترکیه ای ببرید. این اتفاق نخواهد افتاد. اما
بدروم از آنجایی که مترقی است، اکنون کافه هایی برای خانم ها نیز
دارد.
وقتی از
لندن بازدید میکنم میتوانم از مارکهای معروف خرید کنم، اما
مغازههای کوچک را در سراسر بدروم ترجیح میدهم.
من عاشق خرید نان تازه و پنیر بز برای لذت بردن از خوردن یک بطری
مناسب شراب ترکی (من بودجه کمی دارم) با دوستان در ساحل
هستم.
من در بدروم احساس امنیت می کنم، مثل لندن. به همان اندازه که
ممکن است مدارا وجود داشته باشد، با دزدان خرده پا به سرعت و به
شدت برخورد می شود. نمیتوانستم آخرین باری که در را قفل کردم به
خاطر بیاورم.
دیدگاهتان را بنویسید